یکی یه دونهیکی یه دونه، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

یکی یه دونه مامان بابا

پسر گلم اقا ماهان

با سلام خدمت تمامی دوستانی که دارن این مطالب رو میخونن سلامی به گرمی افتاب سلامی به لطافت باران سلام خدمت پسر گلم اقا ماهان بابا جان الان که شروع به نوشتن کردم ودارم باهات درد دل میکنم بیست و نهم  اذر یک هزارو سیصدو نود دو هست الان تو 32 دو روزت شده ببخش که دیر امدم  خیلی دلم میخواست بیام ولی سرمون شلوغ بود بابا بالاخره به انتظار پایان دادی بهار تابستون و زمستون رو حسرت به دل گذاشتی پاییز رو تا ابد شرمنده خودت کردی ابان رو خجالت زده کردی و چه اقبالی داشت 29 ابان ماه که پذیرای تو بود بابا خیلی حرفای نگفته واست  دارم بابا جان همون جور که فکر میکردم مثل بچه گیهای خودم تپل شدی و روز به روز تپل تر ...
29 آذر 1392

گل پسرممم به دنیا اومد هوراااااااااااا

سلام به همه دوستای گلم که تا الان همراهم بودن و کلی از تجربیاتشون استفاده کردم یه سلامم به ماهان کوچولوی خودم و باباییه مهربونش و خانواده عزیزم که این مدت خیلی زحمته منو کشیدن از همشون ممنونم ماهانه عزیزم ببخشید که فرصت نکردم زودتر بیام و واست از خاطره روز به دنیا اومدنت بگم اخه خیلی سرمون شلوغ بوو و الانم که حسابی شما وقتمو پر کردی همین الانشم گفتم تا خوابی از فرصت استفاده کنم و زودی بیام بنویسم واست خووووووووووووووب حالا از کجا شروع کنیمممم ::: اوووووهوم !!!  از شب قبل از به دنیا اومدنت شروع میکنم شام مامان لیلا اینا اینجا بودن باهم شام خوردیم کلی صحبت کردیم همه خوشحال بودن از اینکه قراره تو فردا پاهای کوچولوتو به این دنیا میذار...
25 آذر 1392
1